بیش از هزاران مقاله و کتاب در مورد نویسندگی منتشر شده است. در هر کدام به نکات زیادی اشاره شده است. با خواندن چند مقاله و کتاب متوجه میشوید اصول و نکاتی که آنها گفته اند همگی شبیه به هم میباشند.
تنها چیزی که در تمام این نوشته ها متفاوت است روش و متد به کارگیری از این نکات و قوانین است. راجع به متد های مختلف در آینده مفصل خواهم نوشت.
در این مطلب میخواهم چکیده ای از مهمترینِ نکات را تحت عنوان 17 راز نویسندگی برایتان بازگو کنم که با در نظر گرفتن آنها میتوانید به ذهن و روش نوشتن خود سر و سامانی بدهید.
نکته: هیچ قانون و راز کلی و جامعی در مورد نویسندگی وجود ندارد و هرچه هست از تجربیات نویسندگان بزرگ وام گرفته شده است.
1-هیچ آخرین باری وجود ندارد.
بارها شنیده ام که نویسندگان جوان میگویند این آخرین باری است که این ایده یا نوشته را ویرایش میکنم و صیقل میدهم. این طرز فکر مقدمه ای برای شکست است. با بهترین ایده ی خود شروع کنید و اجازه دهید تا رشد کند و در روند پیشرفت ایده به آن بنگرید که به کجا میرود و در حال طی کردن چه مسیری است.
اگر همه چیز عالی بود که چه بهتر و اگر آنطور که میخواهید پیش نرفت و به اصطلاح به بیراهه رفت برگردید و مسیر را اصلاح کنید. این روند هیچ وقت آخرین باری ندارد و به شکل مستمر باید پیموده شود تا بهترین مسیر را که می پسندید طی کند و ایده خودش را در روند رشد و حرکت به پایان برساند.
2-اصول نگارشی را به تعویض بیندازید.
استفاده صحیح از پاراگراف، جمله ها، خط ها ، کلمات، عنوان و … بسیار مهم هستند. با رعایت درست اصول نگارش خواننده میداند که نویسنده به معنی واقعی فرمانده ی داستان است. اما این کار را تا آخرین مرحله ی بازنویسی و ویرایش به تعویق اندازید. اگر در ابتدای کار خود را درگیر اصول ساختاری و نگارشی کنید هیچ وقت نمیتوانید داستان خود را به پایان برسانید.
3-سرگرمی یا موعظه ؟
در اکثر نوشته ها خوانده ایم که اولین وظیفه ی نویسنده ایجاد سرگرمی برای خواننده است. اما بسیاری معتقد به معنی گرا بودن و فلسفی اندیشیدن نویسنده و آثار او هستند. تجربه و آمار نشان داده است خوانندگان موعظه گری را دوست ندارند.
وقتی مخاطب شروع به خواندن آثار شما میکند ابتدا باید جذب آن شود و سرگرم شود، اما اگر در میانه ی راه دریابد که شما چیزی به او یاد نمیدهید از شما نا امید میشود و احساس میکند فریب خورده است.
پس ایجاد تعادل بین سرگرمی و معنی و مفهوم میتواند شما را به موفقیت برساند و باعث شود مخاطبان آثار شما را دوست داشته باشند.
4-نشان دهید ، تعریف نکنید.
شاید این عبارت کلیشه ای ترین جمله در دنیای نویسندگی باشد. دلیل آنکه انقدر تکرار شده و کلیشه ای به نظر میرسد اهمیت آن دست. به مخاطبانتان نگویید “ ایده درباره ی چیست” به آنها نشان دهید که چه چیزی است که باعث به وجود آمدن داستان شما شده است. اگر بگوید ایده ی شما چیست مخاطب دلسرد میشود و به صداقت شما شک میکند.
مخاطب نمیخواهد بداند چه ایده ای دارید ، بلکه میخواهد ببیند چیزی که موجب شکل گیری ایده ی شما بوده چگونه کار میکند و مسبب اتفاقات داستانی شما میشود. او دوست دارد از کشف کردن و مشاهده لذت ببرد و یاد بگیرد.
5- تنها صدا است که میماند.
شاید شنیده اید که ارتباط تصویری تاثیرگذارتر است. این موضوع کاملا درست است. اما فراموش نکنید شما در حال نوشتن داستان هستید نه فیلمنامه یا سناریوی یک تبلیغ تلویزیونی. در دنیای داستان صدا مهمتر از تصویر است.
مخاطب هرجور که بخواهد میتواند در ذهن خود تصویر سازی کند اما صدای داستان شما از ابتدا تا انتها راهنمای او خواهد بود تا اتفاقات رو بهتر درک کند، برای هر اتفاقی تصویرسازی کند و از این چالش لذت ببرد. صدای منحصر به فرد خود را پیدا کنید.
6-داستان از هرچیزی مهمتر است.
شاید شما هم خود را پرچم دار هنر میدانید و در تمام مدت زمان کاری خود هدف اولتان خلق یک اثر هنری باشد. اما نکته اینجا است که خوانندگان و ناشرین به داستان شما بیشتر از هنر شما توجه میکنند. آنها از خود نمیپرسند که این کار چقدر هنری است . بلکه میپرسند داستان شما چقدر خوب بوده است ؟
تعریف داستان خوب چیست ؟ بیشتر باید مطالعه کنید …
یک اثر هنری وقتی به وجود می آید که داستان خوبی وجود داشته باشد . شما وقتی میدانید معدنی طلا دارد، شروع به استخراج آن میکنید . اما وقتی یک معدن چیز با ارزشی نداشته باشد هیچگاه وقت خود را صرف استخراج آن نمیکنید.
7- ماهیت هنر تناقض است.
شما کتاب ها و مقالات زیادی میخوانید، با قوانین زیادی آشنا میشوید که بسیار فشرده به موضوعی میپردازند ، 90 درصد این قوانین مشابه یکدیگر هستند اما در عین حال هرکدام با هم تناقض دارند. این تناقضات طبیعت هنر است. هیچ راه و روش یکسانی برای رسیدن به یک هدف در هنر وجود ندارد.
اما یک سری اصول اولیه هستند که باید آنها را رعایت کنید. خود را درگیر پیدا کردن بهترین روش و بهترین قانون نکنید. فقط کافی است روش و قوانینی که با آن احساس راحتی میکنید را پیدا کنید و به آن وفادار باشید.
افراد زیادی با قوانین رابرت مک کی نویسندگان بزرگی شدند و بسیاری دیگر هم آن را بی فایده و قوانینی برای ننوشتن میدانند. پس خودتان باشید و با قوانین خودتان کار کنید.
8- شخصیت ها را متعادل خلق کنید
بیشتر مشکل شخصیت پردازی وقتی به وجود می آید که تقسیم قدرت بین شخصیت های اصلی و فرعی به درستی انجام نشود. خلق شخصیت با تفکر خیر و شر به نابودی یک ایده ی خوب ختم میشود. شخصیت های فرعی شما باید به اندازه ی شخصیت های اصلی قدرتمند باشند، در غیر این صورت دلیلی برای حضور در داستان شما ندارند. هر شخصیتی که خلق میکنید باید یک تاثیر مخصوص و مهم در داستان داشته باشد. حتی اگر تنها چند صفحه در داستان حضور داشته باشد.
9-تمرکز را در داستان تغییر دهید.
فراموش نکنید اگر داستان شما از ابتدا تا انتها تمرکز تکراری داشته باشد برای خواننده خسته کننده میشود و جذابیت را از دست میدهد. به همین منظور است که اغلب نویسندگان از تکنیک پیرنگ فرعی در داستان گویی استفاده میکنند یا از تکنیک های دیگر مانند فلش بک، تغییر راوی ، رنگ بندی دیالوگ ها و .. استفاده میکنند. سعی کنید روندی تکراری در داستان نداشته باشید و با حفظ یکپارچگی و ساختار داستان تمرکز را گه گاه و به شکلی درست در داستان تغییر دهید.
10- مراقب سخنانتان باشید.
مثل معروفی هست که میگوید یک قطره ید در یک گالن آب میتواند رنگ کل آب را تغییر دهد. کلمات نیز همینگونه عمل میکنند ، گاهی استفاده از جملات و سخنان نسنجیده در داستان می تواند کل داستان شما را تحت شعاع قرار دهد و برداشت خواننده را تغییر دهد.
11-خواننده را برای پایان آماده کنید.
این موضوع بسیار مهم است که شما قبل از پایان داستان خواننده را آماده کنید. بسیاری عقیده دارند که آخرین صحنه های داستان چیزی را بیان میکنند که قبلا در ابتدای داستان بیان شده است.
خانم “آن رولِ” میگوید اگر من در ابتدای داستان یک تپانچه داشته باشم ، یک تپانچه داستان من را به پایان میرساند. چخوف نیز جمله ای مشابه دارد . از پایان های بی مقدمه پرهیز کنید چرا که خواننده غالبا از این نوع سردرگمی خوشش نمی آید. غافل گیری ها و هیجانات این چنین را برای میانه ی داستان نگه دارید و با آماده سازی مخاطب یک پایان خوب بسازید.
12- داستان را به معنای واقعی به پایان برسانید.
حتما در کتاب های ترجمه شده ی داستان نویسی بارها خوانده اید که پایان داستان محل گره گشایی و حل و فصل است. این موضوع بسیار مهم است. الزامی ندارد که شما یک پایان خوش داشته باشید، شاید شما یک تراژدی مینویسید یا یک کمدی. مهم این است که در پایان داستان بالاخره باید چیزی تغییر کند و یک سری مسایل حل و فصل شود.
بسیاری استفاده از پایان باز را به معنی رها کردن داستان بدون هیچ حل و فصل و گره گشایی میدانند. این ناشیانه ترین کار در نویسندگی است. تکنیک پایان باز نیز برای خود اصولی دارد ، شما در پایان باز نیز باید گره گشایی هایی را انجام دهید و بر اساس حل و فصل های خود پایان را به سمتی جهت دهید که تنها یک مورد خاص را خواننده با برداشت خود حل و فصل کند و به پایان برساند. در آینده به تفصیل در مورد تکنیک پایان باز خواهم نوشت.
13-بازنویسی، بازنویسی، بازنویسی.
دوستانی که مرا میشناسند میدانند که همیشه بسیار زیاد به مرحله ی بازنویسی تاکید دارم. هنر در مرحله ی بازنویسی شکل میگیرد. شما وقتی نسخه ی اولیه ی یک داستان را تمام میکنید در حقیقت هنوز داستانی ندارید و فقط یک سری کاغذ پر از جمله هایی دارید که بر اساس یک طرح اولیه شکل گرفته است.
دقیقا مانند یک نقاش یا مجسمه ساز که ابتدا طرح کلی را اتود میزند و بعد شروع به تکمیل و اصلاح آن میکند تا در نهایت اثر نهایی از دل آن بیرون آید. شما باید تا جایی که واقعا نیاز است داستانتان را بازنویسی کنید ، حتی اگر 100 باز نیاز به بازنویسی باشد.
14- دستور زبان ، افعال، صفت ها و جمله بندی را دریابید
زبان جدید و قدیم یک مسئله ی بسیار مهم است. بسیاری از نویسندگان جوان با توجه به زبان و ادبیاتی که در مدارس و دانشگاه ها خوانده اند از زبان فارسی استفاده میکنند. یک حقیقت تلخ است که زبان و ادبیاتی که در مراکز آموزشی کشور آموزش میشود بسیار قدیمی شده اند . استفاده از افعال طولانی ، جمله بندی های قدیمی ،آرایه های ادبی زیاد و توصیف های پر و پیمان.
ما برای انسان مدرن مینویسیم، برای انسانی که بسیار مینیمال شده است، دیگر حوصله ی توصیف های چند صفحه ای به سبک روسی را ندارد و هیچ جذابیتی هم برایش ندارد.
ویراستار شخصی همینگوی، لیستی از نکات به او داده بود تا در نویسندگی از آن استفاده کند این لیست به صورت زیر است:
1.استفاده از جملات کوتاه
2.استفاده از پاراگراف های(بندهای) کوتاه
3.استفاده از زبان قوی
4.مثبت بودن جمله ها
5.منفی نبودن جمله ها
بعدها همینگوی از این لیست به عنوان بهترین درس های نویسندگی یاد کرده است. هرچند دستور زبان فارسی نکات و ویژگی های خاص خودش را دارد. اما رعایت این نکات ساده میتواند جمله بندی های شما را برای مخاطب جذاب تر کند.
پس مراقب استفاده از افعال، صفت ها و صنایع ادبی باشید. هرچه کوتاه تر بهتر!
چند کتاب دستور زبان جدید تهیه کنید و اطلاعاتتان را از زبان فارسی به روز کنید.
15-شما چطور برداشت میکنید؟
وقتی داستان خود را بازنویسی کردید به عنوان یک خواننده شروع به خواندن آن کنید . اگر شما میتوانید برداشت های مختلفی از آن داشته باشید یا متن را اشتباه بخوانید دیگران هم میتوانند. یادداشت برداری کنید و دوباره ویرایش کنید.
16-قانون مند نباشید!
هیچ قانون جامع و کاملی برای نویسندگی وجود ندارد. بسیاری از مدرسین گفته اند کسانی که قوانین را میشکنند هنرمندان واقعی هستند. اما این شکست قوانین یک پیش شرط مهم دارد. شما ابتدا باید این قوانین را خوب بشناسید و درک کنید، تمرین کنید و توانایی کنترل قوانین را داشته باشید، سپس اقدام به شکستن آن کنید. “فراموش نکنید شما نمیتوانید از آنچه نمیدانید فراتر روید!”
17- چرک نویس ها را نگه دارید.
شاید در فیلم ها دیده باشید که نویسنده ای صفحاتی را سیاه میکند اما چون نمیپسندد مچاله میکند و در سطل زباله می اندازد. اما در واقعیت چرک نویس های شما ، ایندکس کارت های شما ، نسخه های اولیه و هرچیزی که قبل از خلق نهایی داستان مینویسید بسیار مهم هستند. داستان همانند یک موجود زنده مرتب مسیر عوض میکند و شما هستید که به عنوان یک نویسنده باید راه را از بیراهه تشخیص دهید.
تمام این نوشته های اولیه مسیر های مختلفی هستند که داستان برای تکمیل شدن میپیماید. پس شما با نگه داری آنها میتوانید در روند نگارش داستان و بازنویسی برخی مسیر ها و جزییات دور انداخته شده را دوباره به داستان برگردانید یا مسیر های موجود را دور بی اندازید. هرچیزی که مینویسید با ارزش است و نباید دور انداخته شود یا پاک شود.
17 راز نویسندگی
ممنون بعضیاشون مطالبی بودن که تا حالا به فکرم نرسید بود که باید رعایت بشن ،موفق باشید
سلام مطالب سايتتون عاليه اقاي كمالي،هم در زمينه ي نويسندگي و هم موسيقي
اميدوارم هميشه موفق و مويد باشيد
Great, I really like it! Youre awesome